هنب

معنی کلمه هنب در لغت نامه دهخدا

هنب. [ هََ ن َ ] ( ع اِمص ) گولی. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه هنب در فرهنگ فارسی

گولی

جملاتی از کاربرد کلمه هنب

بکر بن وائل قبیله‌ای از ایل ربیعهٔ بصره بودند که در صدر اسلام در منطقهٔ بین‌النهرین ساکن بودند. نسب این قبیله به (بکر بن وائل بن قاسط بن هنب بن أفصی بن دعمی بن جدیلة ابن أسد بن ربیعة بن نزار بن معد بن عدنان ) می‌رسد.
از نظر ریشهٔ تاریخی قبیلهٔ «الحبوس»، این قبیله فرعی از قبیلهٔ بزرگ «نزار» یا (النزاریه) است، ایشان از آل مسیب وریشه آنان به:( شهاب بن نویره بن عمرو بن الحارث بن زهیر بن ابی النویره بن ربیعه بن مره بن زهیر بن جشم بن بکر بن حبیب بن غنم بن تغلب بن وائل بن قاسط بن هنب بن افطن بن دعمی بن جدیله بن اسد بن ربیعه بن نزار بن معن بن عدنان ) می‌رسد.