همیمه

معنی کلمه همیمه در لغت نامه دهخدا

( همیمة ) همیمة. [ هََ م َ ] ( ع ص ، اِ ) باران سست و نرم. ( منتهی الارب ). ج ، همائم. ( اقرب الموارد ).

جملاتی از کاربرد کلمه همیمه

مرکز اصلی دعوت در همیمه در سوریه بود که امام عباس سکنت داشت و در مسیر حج هم قرار داشت تا مبلغان بتوانند به او برای دریافت دستورها متوسل شوند یا در ظاهر زائر و بازرگان به او هدیه بدهند. در خراسان، صاحب‌منصبان اموی با سختی تمام این آمد و شدها را زیر نظر داشتند. جنبش‌های مشکوک آنان مبلغان را هدف چندین‌باره تعقیب در عراق، سوریه و به ویژه در خراسان کرده بود. مع‌هذا خراسان برای چندین سال صحنه تخم‌پراکنی این دعوت بود.