همه شان

همه شان

معنی کلمه همه شان در لغت نامه دهخدا

همه شان. [ هََ م ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش گرمی شهرستان اردبیل. دارای 50 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و حبوب است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه همه شان در دانشنامه عمومی

همه شان نام روستایی در دهستان اجارود شرقی، بخش موران، شهرستان گرمی، استان اردبیل است که طبق سرشماری نفوس و مسکن مرکز آمار ایران ۱۵۷ نفر جمعیت دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه همه شان

هرار...خر اندر... زن همه شان اگر دهند وگرنه چو اندر افتادم
ناگفته تحیت ز شعف مجلس اول دادم ره تقدیم بشان همه شان را
خیر قوم همه شان خواجه علاالدین است که ورا اهل خرد لاشه لاشی شمرند
باز سلیمان رسید دیو و پری جمع شد بر همه شان عرضه کرد خاتم و منشور خویش
دین محمدی پس از یک دوره کوتاه بیماری در ۲۵ خرداد ۱۳۳۷ در زنجان در گذشت. بروجردی از مراجع بزرگ آن زمان در قم هنگامی که خبر درگذشت دین محمدی را شنیده بود گفته بود: من افتخار می‌کنم که چهار سال درس آخوند ملا کاظم خراسانی را دیده ام و لی دین محمدی خیلی قبل از ما بود. او خیلی سبقت داشت. آقایان همه شان به مجلس فاتحه بروند و من هم خواهم رفت. سیدحسین طباطبایی بروجردی این حرف را هنگامی در قم می‌زد که در اوج شهرت بود.
مردم نورانی او عرض عین بر همه شان سجده او فرض عین
ای در همه شان ذات تو پاک از شین نه در حق تو کیف توان گفت نه این
کمترک گوش کنند اهل هوا ز اهل صفا آیت «کم ترکوا» وز همه شان کمترک او
عرضه کن حال دل سوخته پیش همه شان گفتم این دیگ هوس را نپزد جز خامی
در دولت تیزشان تماشا می کن وز نکبت زود همه شان عبرت گیر
بسته ست به کار همه شان بخت گره اینجا گِرِه گشاده در شلوار است