معنی کلمه همایون پی در لغت نامه دهخدا همایون پی. [ هَُ یوم ْ پ َ / پ ِ ] ( ص مرکب ) فرخنده پی. فرخ پی. خجسته پی. مبارک قدم : دیدن ماه نو و عید بدو فرخ بادکه همایون پی و فرخ رخ و فرخنده لقاست.فرخی.
جملاتی از کاربرد کلمه همایون پی ای همایون پی و فرخ رخ و فرخنده لقا! ای خطت چون ظلمات و دهنت آب بقا! دیدن ماه نو و عید بدو فرخ باد که همایون پی و فرخ رخ و فرخنده لقاست از بهاء شه همایون پی خاک غزنین شدست روغن خوی