هم چندان

معنی کلمه هم چندان در لغت نامه دهخدا

هم چندان. [ هََ چ َ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) هم چند. برابر. مساوی. به اندازه.( یادداشت مؤلف ) : به کشتن مسیلمه فریفته نشوی که دو همچندان اندر حصار مرد است. ( تاریخ بلعمی ). خلافت وی همچندان بود که پادشاهی شیرویه ، یعنی شش ماه. ( تاریخ بلعمی ). دو تن کشته شده بودند و همچندان اسیر بودند. ( تاریخ بلعمی ). و رجوع به همچند شود.

جملاتی از کاربرد کلمه هم چندان

مارتا ساوتگیت در مقاله‌ای که برای نقد کتاب نیویورک تایمز نوشت رمان را مثبت ارزیابی کرد و گفت: «این رمان جاده‌ای پر پیچ و خم را در پیش می‌گیرد، از دل جنگل می‌گذرد و شتابی برای رسیدن به پایان ندارد، پایان رمان هم چندان غافلگیرکننده نیست. اما اگر با هچت همراه شوید، در انتهای راه گنجی نصیبتان می‌شود.»
قوله تعالی: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ هر که نیکی آرد فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها او را است فردا ده چندان وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ و هر که بدی آرد فَلا یُجْزی‌ إِلَّا مِثْلَها پاداش ندهند او را مگر هم چندان وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ (۱۶۰) و بر هر دو از ما ستم نیاید.
و امروز چنان شدم که آبی نخورم تا هم چندان خون نچکد از جگرم
راست هم چندان بهر روزی ملک از سماک انگشت گردد تا سمک
این سریال تاریخی را محمدرضا ورزی کارگردانی کرده است که شاید پیش از این بیشتر با نام مجموعه‌ی تلویزیونی «معمای شاه» شناخته می‌شد؛ مجموعه‌ای که همانند «ایراندخت» باز هم چندان از حافظه‌ی نسل معاصر جامعه فاصله نداشت. و همین امر موافقان و مخالفان سرسختی را برای این مجموعه تدارک دیده بود.
قالَ اللّهُ تَعالی مَنْ کانَ یَرْجِوا لِقاءَ فَاِنَّ اَجَل اللّهُ لَآتٍ. علاء بن زید گوید اندر نزدیک مالک بن دینار شدم شهر بن حَوْشَب را دیدم چون از نزدیک او بیرون آمدم شهربن حوشب را گفتم زادی ده مرا، گفت آری از عمّۀ خویش شنیدم أُمّ الدَرْدا از بودَرْدا از پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ که جبرئیل علیه السّلام گفت خداوند تعالی گفت تا مرا پرستید و امید بمن دارید و پس شرک نیارید بیامرزم شما را بر هرچه باشید اگر روی زمین پر گناه دارید هم چندان آمرزش پیش آرم شما را و شما را بیامرزم و باک ندارم.
هفت و چارند اگر رسم بود وقت شمار وقت افعال چرا فعلش هم چندان نیست
صابر دارد تو را مرا هم چندان که رسیم باز با هم
«فَاسْتَجَبْنا لَهُ» پاسخ کردیم او را، «فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ» باز بردیم آن ‌ گزند که بود باو. «وَ آتَیْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ» و باو دادیم. کسان او و هم چندان دیگر با ایشان، «رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا» بخشایشی از نزدیک ما، «وَ ذِکْری‌ لِلْعابِدِینَ» (۸۴) و یادگاری امّت محمّد را.
تمامی نمایندگان غرفه‌ها در ساعات یاد شده ناچار بودند پشت درها بایستند یا در پارک لاله قدم بزنند. اما این انتظار در ساعت ۱۴:۳۰ نیز پایان نیافت؛ چرا که رئیس‌جمهور با چهار ساعت تأخیر به نمایشگاه آمد و بازدید ایشان هم چندان به طول نینجامید.» وی اندکی پس از انتشار این مطلب با شکایت نهاد ریاست‌جمهوری بازداشت شد.
قنات روستا در حال نابودی است و اهالی اجازه ساخت و ساز هم ندارند. شاید نبود شورا در روستا عامل ضعف پیگیری امور آن باشد و روستا به دلیل جمعیت کم شورا ندارد و اداره‌ها هم چندان به حرف مردم عادی اعتنایی نمی‌کنند.
آسمان با آستانش پیش عقل دوربین بوده هم چندان مسافت کز زمین تا آسمان
وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً و اگر ایشان را بودی که کافر شدند هر چه در زمین چیزست وَ مِثْلَهُ مَعَهُ و هم چندان دیگر با آن، لَافْتَدَوْا بِهِ خویشتن را باز خریدندی، مِنْ سُوءِ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَةِ از بد عذاب آن روز رستاخیز، وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ و با دید آید ایشان را از اللَّه، ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ (۴۷) کاری و چیزی که هرگز در پنداره ایشان نبود.