هم و غم

معنی کلمه هم و غم در لغت نامه دهخدا

هم و غم. [ هََ م ْ م ُ غ َ م م / غ َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) غصه واندوه. غم و اندوه. رجوع به هم و ترکیبات آن شود.

معنی کلمه هم و غم در فرهنگ فارسی

غصه و اندوه غم و اندوه

جملاتی از کاربرد کلمه هم و غم

با تشدید اختلافات میان دو گروه، ایمن الظواهری، همزمان با سالگرد حملات ۱۱ سپتامبر با حمله به بغدادی گفت: «ما او را فردی شایسته برای خلافت نمی‌دانیم. البغدادی با حمایت برخی افراد ناشناس و از طریق زور و انفجار خودروهای بمب‌گذاری شده به جای ترغیب مردم و دادن حق انتخاب به آن‌ها، خود را خلیفه معرفی می‌کند و اقدام به تشکیل چیزی کرده که آن را دولت اسلامی می‌داند. در حالی که غزه به وسیله بمب‌های اسراییلی به آتش کشیده می‌شود و می‌سوزد، ابوبکر البغدادی هیچ گونه حمایتی از مردم فلسطین (حتی به صورت لفظی) نکرده است، تمام هم و غم و فکر و ذکر او در این روزها این است که همه نسبت به او ابراز وفاداری کنند و او را خلیفه بخوانند، بدون اینکه نظر آن‌ها را جویا شود».
جلال الدین همایی از هم و غم وی برای حل مشکلات مردم سخن گفته
بود البته از چه از هم و غم دل مردم نماز شام دژم
اندرین ره فتنه است و شور و شر و هم و غم کاش می‌دانستمی این نکته را اندر رحم
ابومسعود: دنیا، تمام هم و غم است. حال اگر شادمانئی در آن اتفاق افتد، سود آدمی است.
او سرانجام در سال ۱۳۴۰ از دانشگاه تهران بازنشسته شد، اما تمام هم و غم خود را به مجسمه‌سازی اختصاص داد. با سفر به ایتالیا موفق شد مجسمه‌های ماندگاری در ایتالیا بسازد. مجسمه نادر و همراه‌اش در آرامگاه نادرشاه مشهد و مجسمه فردوسی در میدان فردوسی تهران و مجسمه خیام پارک لاله تهران هم حاصل این سال‌هاست.
بحمدالله که از لطف خداوند هم و غم رفت و خاطر گشت خرسند
«بوئن»، یکم اژدها کش و آخرین اژدهای بازمانده به یک توافق کاری دست می‌یابند. اژدها به دهکده‌ها حمله کند و بوئن نیز برای از بین بردن او، دست مزدش را بگیرد. اما خیلی زود این دو پی می‌برند که باید هم و غم خود را صرف مبارزه با حکومت مستبدانه «آینن» بی‌رحم کنند…
گرفت بر دل بی‌طاقتش هم و غم زور که اوفتاد ز پا و ز درد شد رنجور
برخیز سعیدا پی تقدیر و قضا رو کاین هر دو برآرند دمار هم و غم را