هم ناله
معنی کلمه هم ناله در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه هم ناله
ناله تنهایی من باغ را دیوانه کرد آه اگر هم ناله ای در بوستان می یافتم
عیسی چو توی ما را همکاسه مریم کن طنبور دل ما را هم ناله سرنا کن
سر چنگ سازنده جنگ شد دم نای هم ناله زنگ شد
سنگ را و مرغ را هم ناله ساخت مرغ آوردوزسنگش ژاله ساخت
برآمد به هم ناله گاودم زمین شد پرآواز از روئینه خم
همچو زنجیر به هم ناله ما پیوسته است شور این سلسله تا روز جزا پیوسته است
هم نغمه ی نی شنید و هم ناله ی کوس هر کار که خواست کرد، لیکن افسوس
تا کی به فراق گل رخسار تو هر شب هم ناله شوم نالهٔ مرغ سحری را
ز درد ناقبولیهای اهل دل مشو غافل که می هم ناله دارد تا ز چشم شیشه میافتد
بس که بر نالهٔ دل گوش ندادی آخر هم دل از ناله و هم ناله ز تاثیر افتاد