هم قیمت

معنی کلمه هم قیمت در لغت نامه دهخدا

هم قیمت. [ هََ م َ ] ( ص مرکب ) هم بها. هم ارزش :
نه هم قیمت لعل باشد بلور
نه همرنگ گلنارباشد پژند.عسجدی.

معنی کلمه هم قیمت در فرهنگ فارسی

هم بها هم ارزش

جملاتی از کاربرد کلمه هم قیمت

به عزیزی‌ست مرا عهد تو هم قیمت زر ز رخی زرد و شکسته نه چو دینار درست
دستارم و جبه و سرم هر سه به هم قیمت کردند به یک درم چیزی کم
البته به غیر از اتحادیه‌های موقتی که در زمان مجادله بر سر روش‌شناسی بین اتریشی‌ها و نئوکلاسیک‌ها صورت پذیرفت بود، در سال‌های آخر سده ۱۹ و اوایل سده ۲۰ هم‌زمان مجموعه مجادلاتی نیز بین آن‌ها درگرفته بود که باورک در آن شرکت داشت. بوم باورک، مارشال را برای جلوگیری از ترویج انقلاب ذهن‌گرایی منگر در دنیایی انگلیسی‌زبان و خصوصاً برای تلاش وی جهت بازسازی افکار قدیمی عینی‌گرایانهٔ ریکاردو انتقاد کرد. در واقع مارشال از استعارهٔ قیچی دولبه (عرضه و تقاضا) استفاده کرد، که با هم قیمت تعادلی را در بازار تعیین می‌کنند، که شامل هزینه‌های تولید در طول زمان است؛ و بوم باورک واکنش شدیدی به مارشال نشان داد و بیان کرد که اقتصاددانان انگلیسی این واقعیت را نادیده می‌گیرند که هزینه نیز ارزش ذهنی است.
تو هم قیمت عمر نشناختی که در عیش شیرین برانداختی