هم شغل

معنی کلمه هم شغل در لغت نامه دهخدا

هم شغل. [ هََ ش ُ ] ( ص مرکب ) همکار. همحرفه. دو تن که شغل یکسان دارند. رجوع به همکار شود.

معنی کلمه هم شغل در فرهنگ فارسی

همکار هم حرفه

جملاتی از کاربرد کلمه هم شغل

در عدم هم شغل مشت خاکم از خود رفتن است تا کجا منزل‌ کند گرد هوا آلوده‌ام
شغل و کسب وکار اهالی دامداری و عده محدود کشاورزی و بخشی از اهالی همچون اکثر مردم جنوب استان جهت امرار معاش به کشور های حوزه خلیج فارس روی آورده اند و بقیه نیز متفرقه از قبیل کار در شرکت های پارس جنوبی و عده اندک هم شغل اداری از قبیل معلمی و... دارند.
در عدم هم شغل هستی خاک من آوارگیست تا کجا منزل‌ کند گرد هوا فرسوده‌ام
درایام قدیم به دلیل وجود معادن نمک (در زبان محلی:گود نمک) فراوان و سرشار از نمک مرغوب شغل بسیاری از اهالی این شهر استخراج وفروش نمک به سایر شهرها بوده‌است که با احداث فرودگاه این معادن در محدوده فرودگاه قرار گرفتند و از برداشت نمک توسط اهالی جلوگیری به عمل آمد که این امر خود باعث تغییر شغل بسیاری از اهالی به کارگری فرودگاه شد. هم‌اکنون هم شغل وکار اصلی مردم حبیب آباد کشاورزی - دامداری - و کارمند سازمان‌هایی مانند آموزش پرورش، هسا، دانشگاه اصفهان و ارتش می‌باشد.