هم رزم. [ هََ رَ ]( ص مرکب ) دو تن که با یکدیگر جنگ کنند : همان کشتگان را به خسرو نمود بگفت آنکه هم رزم هرکس که بود.فردوسی.کجا باره او کند موی تر شودخشک هم رزم او را جگر.فردوسی.
معنی کلمه هم رزم در فرهنگ فارسی
دو تن که با یکدیگر جنگ کنند
جملاتی از کاربرد کلمه هم رزم
دو تن نیز بودند هم رزم سوز چو گوران شه آن گرد لشگر فروز
که هم رزم جستی هم افسون و رنگ نیامد ز کار تو بر دوده ننگ
چنو خشم گیرد به روز نبرد چه هم رزم او ژنده پیل و چه مرد