هم ذوق

معنی کلمه هم ذوق در لغت نامه دهخدا

هم ذوق. [ هََ ذَ / ذُو ] ( ص مرکب ) هم سلیقه. ( یادداشت مؤلف ). دو تن که علایق و تمایلات مشابه دارند. هم طبع.

معنی کلمه هم ذوق در فرهنگ فارسی

هم سلیقه دو تن که علایق و تمایلات مشابه دارند هم طبع

جملاتی از کاربرد کلمه هم ذوق

نهان می‌دارد از شرم تکلم لعل خاموشش چو بند نیشکر در بوس هم ذوق شکرخایی
عربی چند به هم ذوق کنان لب گشادند به نادر سخنان
دانشفر در کنار خوشنویسی، به تذهیب و نواختن ویولن هم می‌پرداخت و در این دو هنر نیز استادی قوی‌دست و سرشار از خلاقیت بود. بیشتر آثارش با مرکب دست‌ساز، کاغذهای آماده‌شده و تذهیب خودش به انجام رسیده‌است. وی در ترکیب رنگ‌ها و رنگینه‌نویسی هم ذوق فراوانی داشت.
غالب چو ز ناسازی فرجام نصیب هم بیم عدو دارم و هم ذوق حبیب
گفت آن را جمله می‌گفتند خوش مر مرا هم ذوق آمد گفتنش
وآنجا که دهد دست به هم ذوق حضورش ره نیست در آن حلقه حدیث حدثان را
بطایر ارنی سنج بی اثر نغمه بلن ترانی هم ذوق مژده دیدار
پادشاه و گدا نشسته به هم ذوق آن شاه و این گدا دریاب