هلاکو. [ هَُ ] ( اِخ ) رجوع به هلاگو شود. هلاکو. [ هََ ] ( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس که 200 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و محصول عمده اش غله ، برنج ،صیفی و حبوب است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
معنی کلمه هلاکو در فرهنگ اسم ها
اسم: هلاکو (پسر) (مغولی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: holaku) (فارسی: هلاکو) (انگلیسی: holaku) معنی: نام پسر تولوی و نوه چنگیزخان مغول
معنی کلمه هلاکو در دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:هولاکوخان (۶۱۴ـ۶۶۳ق)
جملاتی از کاربرد کلمه هلاکو
موقعشناسی، زندگانی دراز و پشتیبانی خان مغول از او موجب شد که اقتدارش در موصل برقرار بماند. بدرالدین لؤلؤ، سپاهیان مغول را در گذشتن از رود دجله و فتح بغداد یاری کرد و پس از فتح بغداد نیز برای تبریک این پیروزی به خدمت هلاکو رسید و به فرمان هلاکو بدرالدین، پسر خود، ملک صالح را با لشکری همراه مغولان برای فتح شام و مصر روانه کرد. بدرالدین لؤلؤ پس از بازگشت از آذربایجان در موصل درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.
فاختگان چون بباغ داد به کوکو زنند گوئی بغدادیان کوس هلاکو زنند
شنیده ام که هلاکو مراغه را بگزید در آن بساخت سرای و عمارت و مشکو
در قرن هفتم هجری قمری (سیزدهم میلادی) یکی از روسای قبایل مغول بنام چنگیزخان، قوم خود را تحت نظم و انضباطی شدید به صورت نیروی جنگندهای مقتدر درآورد. مهاجمان مغول سوار بر اسپهای تیزتک و ریزاندام از صحرای مغولستان به طرف جنوب سرازیر شدند و همچون گردباد توفنده کوهها و دشتهای پیش روی خود را درهم پیچیدند. سرزمین کنونی افغانستان حتی صدسال بعد نیز همچنان اسیر مغولان بود. رهبران محلی عموماً ترکانی بودند که از طرف اربابان مغول خود برای اداره امور این سرزمینها گماشته شده بودند. پس از مرگ چنگیز پسرش اوکتای به جای وی نشست، و آنگاه که امپراتوری مغول تجزیه و متلاشی میشد، این سرزمین کوهستانی به هلاکو نوه چنگیزخان واگذار شد.
به روزگار سیتره مغولان به ایران و فرمان هلاکو مبنی بر تخریب قلعهها، دژسفید از این تخریبها در امان ماند. دژ سفید به روزگار سعد بن زنگی (اتابک فارس) آباد بوده و از جانب اتابک همواره متحفظان امین آنجا گماشته میشد. در جنگهای جانشینی که بین فرزندان شرفالدین محمودشاه (مؤسس آل اینجو در فارس) در گرفت، یکی از آنان به نام شمسالدین محمد مدتی در قلعه سفید زندانی بود. وی بعدها از این قلعه فرار کرده و بالاخره جان خویش را بر سر جنگهای جانشینی از دست داد.
دو حزب اصلی این دورهٔ مجلس حزب ایران نوین و حزب مردم بودند. حزب ایران نوین به ریاست حسنعلی منصور حدود ۱۷۵ نماینده داشت و اکثریت مجلس را به دست گرفت. حزب مردم نیز تحت رهبری هلاکو رامبد بود و ۱۶ کرسی کسب کرد.
در قرن هفتم هجری قمری (سیزدهم میلادی) یکی از رؤسای قبایل مغول بهنام چنگیزخان، قوم خود را تحت نظم و انضباطی شدید به صورت نیروی جنگندهای مقتدر درآورد. مهاجمان مغول سوار بر اسبهای تیزتک و ریزاندام از صحرای مغولستان به طرف جنوب سرازیر شدند و همچون گردباد توفنده کوهها و دشتهای پیش روی خود را درهم پیچیدند. سرزمین کنونی افغانستان حتی صدسال بعد نیز همچنان اسیر مغولان بود. رهبران محلی عموما ترکانی بودند که از طرف اربابان مغول خود برای اداره امور این سرزمینها گماشته شدهبودند. پس از مرگ چنگیز پسرش اوکتای به جای او نشست و آنگاه که امپراتوری مغول تجزیه و متلاشی میشد، این سرزمین کوهستانی به هلاکو نوه چنگیزخان واگذار شد.
حمله مغول به ایران و نابودی خلافت بغداد توسط هلاکو خان، بدان معنا بود که برای اولین مرتبه در تاریخ اسلام، بخش بزرگی از ممالک اسلامی تحت حاکمیت غیر مسلمانان درآمده است — آن هم غیر مسلمانانی که در ابتدا عملاً اسلامستیز بودند. در عین حال، نابودی قدرت سیاسی اسماعیلیون توسط مغولها اسلامِ رایج را از اسماعیلیه خلاصی بخشید. به علاوه، نابودی خلافت بغداد اهل سنت را برای اولین بار بدون قدرت سیاسی ظاهری رها کرد که این تنها به سود تشیع بود؛ اینکه شیعیان از سقوط خلافت دریغ نخوردند، تقریباً در همه منابع آن عصر مشهود است، حال آنکه تاریخدانان و ادبیان سنی آن را چون بلایی آسمانی توصیف کردهاند.
حمله مغول به ایران و نابودی خلافت بغداد توسط هلاکو خان، بدان معنا بود که برای اولین مرتبه در تاریخ اسلام، بخش بزرگی از ممالک اسلامی تحت حاکمیت غیر مسلمانان درآمدهاست — آن هم غیر مسلمانانی که در ابتدا عملاً اسلامستیز بودند. در عین حال، نابودی قدرت سیاسی اسماعیلیون توسط مغولها اسلامِ رایج را از اسماعیلیه خلاصی بخشید. به علاوه، نابودی خلافت بغداد اهل سنت را برای اولین بار بدون قدرت سیاسی ظاهری رها کرد که این تنها به سود تشیع بود؛ اینکه شیعیان از سقوط خلافت دریغ نخوردند، تقریباً در همه منابع آن عصر مشهود است، حال آنکه تاریخدانان و ادبیان سنی آن را چون بلایی آسمانی توصیف کردهاند.
خون عشّاق، حلال است، مگر در بر تو که به دل، عادت چنگیز و هلاکو داری
بعد از انتقال شهر از بازار کرگانرود به منطقه هشتپر در سال ۱۳۲۱، طوالش به صورت نمایندگی آموزش و پرورش و از سال۱۳۲۹ به صورت ادارهٔ آموزش و پرورش مستقل دایر گردید. اولین دبیرستان شهر هشتپر در ۱۳۲۵ تأسیس شد. یکی از معروفترین مدرسهها در منطقهٔ تالش دبیرستان هلاکو رامبد در هشتپر بود که بعد از انقلاب به دبیرستان شریعتی و بعدها به طالقانی تغییر نام داد.
پس از این جریانات، هلاکو رامبد اعلام کرد: «عوامل آشوب تبریز معلوم نیست کی و از کدام مرز وارد ایران شدهاند.» وی در روز بعد گفت: «کمونیستهای شناخته شده سبب اغتشاش تبریز بودهاند.» محمود جعفریان در اجتماع اعضای حزب رستاخیز تبریز چند روز بعد از این ماجرا اعلام کرد: «آشوبگرانی که تبریز را به آتش کشیدند تبریزی نبودند.»
آنچه ببغداد کرد تیغ هلاکو کرد بملک دل آن بلارک ابرو
افراد غیرمغول از جمله چینی یا ختایی نیز، بهخصوص در نقش سازندگان ادوات محاصره، در این سپاه ۸۰ هزار نفری حضور داشتند. مادر هولاکو سرقویتی بیگی زنی مسیحی بود و همسرش دوقوز خاتون نیز به مذهب نسطوری (مسیحی) ایمان داشت. کسانی که در این حمله به هلاکو کمک میکردند یکی اتباع مسلمان مغول بودند که خواهان برافتادن اسماعیلیه بودند و دیگر ارمنیها بودند که به علت اختلافات مذهبی با مسلمانان تابع خلفای عباسی مایل بودند که هلاکو بغداد را بگیرد و مسلمانان مصر و شام را نیز که با عیسویان صلیبی جهاد میکردند شکست داده و اسلام را براندازد. به همین علت در حمله به ایران بسیاری از لشکر هولاکو از مسیحیان مغول تشکیل شده بود.