هلاله

معنی کلمه هلاله در لغت نامه دهخدا

هلاله. [ هََ ل ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان نوشهر که دارای یکصد تن سکنه است. آب آن از کارون و محصول عمده اش غله است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

معنی کلمه هلاله در فرهنگ اسم ها

اسم: هلاله (دختر) (کردی) (گل) (تلفظ: halaleh) (فارسی: هَلاله) (انگلیسی: halaleh)
معنی: گلی زرد رنگ خوشبو، آلالة، جارزدن، با خبر ساختن ( نگارش کردی

معنی کلمه هلاله در دانشنامه آزاد فارسی

هِلاله (meniscus)
در فیزیک، شکل خمیدۀ سطح مایع در لوله ای باریک، حاصل از اثر چسبندگی کشش سطحی(موئینگی). وقتی دیواره های ظرف با مایع مرطوب شوند، هلاله به شکل کاو (مقعر) درمی آید، ولی مایعات بسیار گرانرو (غلیظ)، مانند جیوه، هلاله ای به شکل کوژ (محدب) ایجاد می کنند. عدسیهلالی نیز عدسی کوژ ـ کاو یا کاو ـ کوژ است. وقتی مایعی در لوله ای باریک قرار می گیرد، کشش سطحیباعث می شود که سطح آن به شکل منحنی درآید. مایعاتی مانند آب، که دیوارهای ظرف را مرطوب می کنند، هلاله ای مقعر، و مایعات ویسکوز(گرانرو)، مانند جیوه، هلاله ای محدب تشکیل می دهند.

جملاتی از کاربرد کلمه هلاله

عملیات آزاد سازی میمک نخستین پیروزی ایران در جنگ ایران-عراق با همکاری ایل خزل و ارتش جمهوری اسلامی ایران در روز ۱۹ دی ماه ۵۹ انجام شد. میمک سرزمین گسترده و وسیع است و ارتفاعات آن بر دشت های پیرامون تا کیلومتر ها احاطه دارد. در ۱۸ شهریور ۵۹ و قبل از آغاز رسمی جنگ، عراق در پی تحرکات خود و تعرض به خاک جمهوری اسلامی توانست دو پاسگاه مرزی ژاندارمری را علی‌رغم ایستادگی آنان و با استفاده از حجم گسترده نیرو و ادوات اشغال کند و به این ترتیب پاسگاه‌های نی خزر و هلاله و ارتفاعات میمک به دست رژیم بعث عراق افتاد.
جملنی جماله، نورنی هلاله اطربنی بسکرة، قلت له فهکذی
می سزد در بحر بی پایان قدرش گر کند مه حبابی هلاله گردابی فلک نیلوفری