معنی کلمه هلال هلال در لغت نامه دهخدا هلال هلال. [ هَِ هَِ ] ( ص مرکب ) لخت لخت. پاره پاره. ( غیاث ). قاچ قاچ : اگر ز سنگ حوادث شود هلال هلال صدا بلند نگردد ز جام درویشان.صائب.
جملاتی از کاربرد کلمه هلال هلال ز عکس ابیض و ازرق هوا نجوم نجوم ز نعل اشهب وادهم زمین هلال هلال اگر ز سنگ حوادث شود هلال هلال صدا بلند نگردد ز جام درویشان