هفت چرخ

معنی کلمه هفت چرخ در لغت نامه دهخدا

هفت چرخ. [ هََ چ َ ] ( اِ مرکب ) هفت فلک. هفت آسمان. هفت خراس :
تسبیح هفت چرخ شنودستی
گر نیست گشته گوش ضمیرت کر.ناصرخسرو.نوبر باغ هفت چرخ کهن
دره تاج عقل و تاج سخن.نظامی.برون جسته از کنده چاربند
فرس رانده برهفت چرخ بلند.نظامی.شش جهت بر قبای او زرهی
هفت چرخ از کمند او گرهی.نظامی.

معنی کلمه هفت چرخ در فرهنگ فارسی

هفت فلک هفت آسمان

جملاتی از کاربرد کلمه هفت چرخ

بر تندیش هفت چرخ دوتا چو کهسار در پیش پای صدا
برتر از هفت چرخ همّت اوست بر کریمان اثر ز نعمت اوست
برای اهداف تهویه مطبوع، صنعتگر و مهندس سلسله هان، دینگ هوان یک فن دوار دستی با هفت چرخ اختراع کرد که قطر آن ۳ متر (۱۰ فوت) بود. در قرن ۸، در زمان سلسله تانگ (۶۱۸–۹۰۷)، چینی‌ها از نیروی هیدرولیکی برای چرخاندن چرخ‌های فن برای تهویه مطبوع استفاده می‌کردند، در حالی که فن دوار در طول سلسله سونگ (۹۶۰–۱۲۷۹) حتی بیشتر متداول شد.
مهر و محبّت تو دبیران هفت چرخ از لوح خاطرم نتوانند کرد حک
گر بخواهی به حکم یک فرمان گره هفت چرخ بگشایی
فرازنده هفت چرخ سپهر فروزنده گیتی از ماه و مهر
چو شد هفت بار آن بخار از زبر شد این هفت چرخ از بَرِ یکدگر
ز هفت چرخ فلک او بیافت هفت اقلیم که یافت ز تایید ایزد متعال
ز خاشاک تا هفت چرخ بلند همان آتش و آب و خاک نژند
چو سر چاکری عشق دریافت فراز هفت چرخ مهتری شد
تو را آن پیرهن پوشید دولت که دارد هفت چرخ اندر گریبان