هفت پاره

معنی کلمه هفت پاره در لغت نامه دهخدا

هفت پاره. [ هََ رِ ]( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان کازرون که 82 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه شاپور و محصول عمده اش غله و صیفی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

معنی کلمه هفت پاره در فرهنگ فارسی

(اسم ) دارای هفت جزو هفت قطعه . یا هفت پاره لعل . گردن بندی که هفت قطعه لعل است : (( این سخن گفت (کنیزک بهرام ) وعقدبازگشا پیش او ( سرهنگ مامور قتل کنیزک ) هفت پاره لعل نهاد. ) ) (هفت پیکر )

جملاتی از کاربرد کلمه هفت پاره

سرای داد ندانم کدام سوست و لیک ز هفت پاره ی شهر حدوث زین سو نیست
پس گویم که هم پس از چهار اندر عدد ترکیب آید و نخست از ترکیب هفت آید از بهر آنکه (از) ساختن طاق مرکب که سه است و جفت مرکب که چهار است (پدید آید) و اندر عالم دین برابر او هفت امامست که پس از چهار اصل و سه فرع روحانی ایشانند، و اندر عالم جسمانی هفت ستاره رونده است و همچنین اندر شهاده این چهار کلیمه هفت پاره است، پس گویم که اندرین عدد پس از هفت که او ترکیب سه با چهار است دوازده است که او از ضرب سه اندر چهار است، و اندر عالم دین برابر آن دوازده حجت است و اندر عالم ترکیب دوازده برج است، همچنانکه این شهاده که از دو معنی است چون نفی و اثبات و از سه حرف است و چهار کلیمه و هفت فصل و دوازده حرفست. پس موافق آید شهاده با ترکیب عدد و آفرینش عالم جسمانی و عالم دین.
این سخن گفت و عقد باز گشاد پیش او هفت پاره لعل نهاد
ز عکس تیغ چرخ هفت پاره نهان شد روز روشن چون ستاره
یکی چادر ولیکن هفت پاره همه بنهاد و آمد در نظاره