هفت وادی

معنی کلمه هفت وادی در لغت نامه دهخدا

هفت وادی. [ هََ ] ( اِ مرکب ) ( اصطلاح عرفان ) شیخ عطار در منطق الطیرهفت وادی سلوک را چنین نام می برد: طلب ، عشق ، معرفت ،استغنا، توحید، حیرت ، فنا. اما این منازل را عرفای دیگر به شیوه دیگری تقسیم کرده اند و نامگذاری منازل نیز در آثار مختلف صوفیان فرق دارد، مثلاً ابونصر سراج در کتاب اللمع ده مرتبه برای سلوک قائل شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه هفت وادی

عطار آن را با هم‌آمیختگی با احوال در هفت وادی بیان داشته است. مقامات و منازل نزد صوفیه متعدد است و یکی و دوتا تا هفت و هفتاد و هفتاد هزار و ده و صد و هزار گفته شده است. خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین، آن را در ده مرحله و هر کدام ده مرحله صد منزل (صد میدان) نقل داشته است.
بهاءالله در نهایت به درخواست بابیان برجسته که تأثیر تنش‌زدایی و ثبات‌بخشی وی را در بغداد ضروری می‌دیدند و به اصرار خانواده خود در بهار ۱۲۳۵ خورشیدی برابر با مارس ۱۸۵۶ به بغداد بازگشت. وی تا سال۱۲۴۲ شمسی که برابر با ۱۸۶۳ است در آنجا اقامت گزید و به بسط پیروان وفادار و روزافزون خود از طریق آثار زیبای عرفانی و رساله‌های اعتقادی متقن و صریح همچون کلمات مکنونه، هفت وادی و کتاب ایقان، که به فارسی یا عربی می‌نگاشت، پرداخت.
این کتاب در برخی موضوعات با کتاب ایقان و هفت وادی شباهت‌هایی دارد.
کند طی هفت وادی هادی علم سیم وادیست در ره رادی علم
گفت ما را هفت وادی در ره است چون گذشتی هفت وادی، درگه است
عشق‌او را هفت وادی بود و من در هر یکش زحمتی دیدم‌که دید اسفندیار از هفتخان
ز دنبالش بپوی این هفت وادی که در این راه بینی روی هادی