هفت میدان

معنی کلمه هفت میدان در لغت نامه دهخدا

هفت میدان. [ هََ م َ /م ِ ] ( اِ مرکب ) کنایه از هفت آسمان است :
کمندش در شتاب آهنگ بیشی
فلک را هفت میدان داده پیشی.نظامی.به یک صفرا که بر خورشید رانده
فلک راهفت میدان بازمانده.نظامی.

معنی کلمه هفت میدان در فرهنگ فارسی

کنایه از هفت آسمان است

جملاتی از کاربرد کلمه هفت میدان

ولی این هفت میدان جفا کیش نهد استانهٔ سختش فرا پیش
دگر جمله کواکب هفت میدان بروی آدمیش نغز میخوان
خود راز خود پرداخته بر هفت میدان تاخته چشم فلک را ساخته نعل براقش توتیا
به یک صفرا که بر خورشید رانده فلک را هفت میدان باز مانده
ای براق همّتت بر هفت میدان تاخته و آسمانرا صد شکن در چار ارکان یافته