معنی کلمه هشیار سر در لغت نامه دهخدا هشیارسر. [ هَُ ش ْ س َ ] ( ص مرکب ) هوشیار. هوشیاردل. هوشمند : بدو گفت ای پور هشیارسربرافراخته سر ز بسیار سر.فردوسی.گفت عیسی را یکی هشیارسرچیست در هستی ز جمله صعب تر؟مولوی.
جملاتی از کاربرد کلمه هشیار سر برو با سواران هشیار سر نگه دار مر کاخ را بام و در رندان خانه بدوش هشیار سر سروش بیگانه ایم ز هوش با عشق منتسبیم میان باغ ز هر گونه عاشقی سرمست چنانکه مردم هشیار سر کشند به دوش گفت عیسی را یکی هشیار سر چیست در هستی ز جمله صعبتر