هشی

هشی

معنی کلمه هشی در لغت نامه دهخدا

هشی. [ هَِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خورش رستم از بخش شاهرود شهرستان هروآباددارای 315 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و سردرختی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

معنی کلمه هشی در دانشنامه عمومی

هشی یک روستا در ایران است که در دهستان خورش رستم شمالی واقع شده است. هشی ۱۴۶ نفر جمعیت دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه هشی

گرمرا در بی هشی با دوست کاری رفت رفت بی دلی را گر زدستش اختیاری رفت رفت
شاگرد آن هشی که بجنگ اندر گه کرگ سار گیرد و گه ثعبان
تشخیص خطا اغلب با یک تابع درهم‌سازی مناسب صورت می‌گیرد یک تابع هش برچسب‌هایی باطول ثابت را به پیام می‌افزاید و که گیرنده را قادر می‌سازد که پیام دریافتی را با بررسی برچسب صحت آن را تأیید کند. طرح‌های بسیار زیادی برای تابع‌های هشی وجود دارد اما استفاده از آن‌ها بسته به سادگی یا مناسب بودن برای تشخیص نوع خاصی از خطاهست.
مپرور تن ار مرد رای و هشی که او را چو می‌پروری می‌کشی
پیر ستمگر آمد بگرفت گوش و دمش هنی نمود و هوئی هشی کشید و هوشی
منطقهٔ هشی یکی از مناطق تاریخی و مرکزی شهر تیانجین می باشد. نام این منطقه، به معنی «غرب رودخانه» می باشد، اشاره به موقعیت این منطقه در غرب رود های.
ای آنکه به کار عشق با عقل و هشی چون حربه نداشتی که ما را بکشی