هزبرافکن

معنی کلمه هزبرافکن در لغت نامه دهخدا

هزبرافکن. [ هَِ زَ اَ ک َ ] ( نف مرکب ) شیرافکن. شیراوژن. شیرکش. شجاع. دلیر :
دریغ آن هزبرافکن گردگیر
دلیر و جوان و سوار و هژیر.فردوسی.بهومان سپرد آن زمان قلبگاه
سپاهی هزبرافکن و رزم خواه.فردوسی.یل اژدهاکش به گرز و به تیر
سوار هزبرافکن و گُردگیر.اسدی.

جملاتی از کاربرد کلمه هزبرافکن

به روز رزم، پلنگی بود هزبرافکن به وقت صید و شکار آهویی ست آهوگیر