هزارپی

معنی کلمه هزارپی در لغت نامه دهخدا

هزارپی. [ هََ پ َ ] ( اِخ ) از بلوکات آمل در مازندران شامل 38 قریه و دارای سه فرسنگ مربع مساحت و در حدود 4200 تن سکنه است. مرکز آن اوجی آباد. از شمال به دریای خزر، از مشرق به دابو، از جنوب به آمل و از مغرب به اهلمرستاق محدود است. ( جغرافیای سیاسی کیهان ). و رجوع به هرازپی شود.

جملاتی از کاربرد کلمه هزارپی

دهستان هزارپی شمالی، از توابع بخش سرخ‌رود شهرستان محمودآباد در استان مازندران ایران. است
سفرنامهٔ رابینو در سفرنامه خود می‌گوید: از بلوکات ناحیهٔ آمل به مازندران. عدهٔ قری ۹۱. مساحت آن ۱۵ فرسنگ و مرکز آن مرزنگو است. حد شمالی آن دریای خزر و شرقی آن جلال ازرک بارفروش و جنوبی آن دشت سه هزار و غربی آن هزارپی می‌باشد و جمعیت تقریبی آنجا صد و پانزده هزار است.