هزاراسپ
معنی کلمه هزاراسپ در لغت نامه دهخدا

هزاراسپ

معنی کلمه هزاراسپ در لغت نامه دهخدا

هزاراسپ. [ هََ زا اَ ] ( اِخ ) هزاراسب. هزاراسف. رجوع به هزاراسب شود.
هزاراسپ. [ هَِ زا اَ ] ( اِخ ) نام یکی از اتابکان لرستان است که در قرن ششم هجری میزیسته و دراواخر آن قرن به حکومت رسیده و لوای استقلال برافراشته است و پس از وی گروهی از فرزندانش نیز در آن دیارحکومت کردند. ( از تاریخ گزیده چ لیدن صص 538-544 ).

معنی کلمه هزاراسپ در دانشنامه عمومی

هزاراسپ (شهر). هزاراسپ ( هزاراسب ) نام شهری باستانی و همچنین نام دژی به همین نام در همین شهر در استان خوارزم در ازبکستان کنونی است. این نام احتمالاً اشاره به لقب ضحاک ( دارنده ی هزار اسب ) دارد.
در یکی از جنگ های سلطان سنجر و اتسز خوارزمشاه، هزاراسپ به وسیلهٔ سلطان سنجر محاصره شد و «ادیب صابر» این رباعی را بر تیری نوشت و در دژ انداخت:
و رشیدالدین وطواط در پاسخ وی رباعی دیگری نوشت و با تیری از درون دژ به سوی لشکر سنجر انداخت:
معنی کلمه هزاراسپ در دانشنامه عمومی
معنی کلمه هزاراسپ در دانشنامه آزاد فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه هزاراسپ

معنی کلمه هزاراسپ در دانشنامه آزاد فارسی

هِزاراسپ
شهری باستانی در خوارزم نزدیک به ساحل چپ آمودریا و متصل به کانال خروجی قابل کشتیرانی آن. شهر با دروازه های چوبی و خندق محصور بود که به تدریج همۀ آن ها بسته شد و در ۶۱۶ق فقط یک راه ورودی به شهر وجود داشت. هزاراسپ یک دژ مستحکم نظامی بود که به نظر می رسد زمانی مرکز مهم تجاری با بازارهای بزرگ بود و در مسیر معاملات آملِ ماوراءالنهر و خوارزم قرار داشت. در ۴۰۸ق، سلطان محمود غزنوی هزاراسپ را فتح کرد. جنگ سنجر با آتسز خوارزمشاهی در نزدیکی هزاراسپ رخ داد که به پیروزی سنجر انجامید (۵۴۲ق). پس از حملۀ مغول از اهمیت آن کاسته شد. امروزه مرکز ناحیه هزاراسپ در استان خوارزم است. در آن جا ایستگاه قطار ساخته شده. از محصولات هزاراسپ می توان از پنبه، انگور و ابریشم نام برد.

جملاتی از کاربرد کلمه هزاراسپ

اتابک هزاراسپ که مهین و بهین همه بود، قائم مقام پدر شد و عدل و داد ورزید.