هزارات

معنی کلمه هزارات در لغت نامه دهخدا

هزارات. [ هََ / هَِ ] ( اِ ) ج ِ هزاره. ادوارسنین. ( یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به ادوار شود.

جملاتی از کاربرد کلمه هزارات

در میان کتاب‌های آن کتابخانه کتابی اثر یکی از دانشمندان باستانی ایران بود در علم ادوارسنین که برای استخراج سپر ستارگان و علل حرکتشان بکار می‌رفت. مردم دوره تهمورث شاه و پارسیان پیش از آن، آن را ادورا هزارات می‌خوانند و بسیاری از دانشمندان هند و کلدانیان قدیم که نخستین سکنه حومه بابل بودند گردش سیارات هفتگانه را از آن استخراج می‌کردند و این زیج را از میان دیگر زیج‌های آن زمان برتری می‌دادند زیرا از همه صحیح‌تر و مختصرتر بود و منجمان آن زمان زیجی از آن استخراج کردند و آن را زیج شهریاری یعنی پادشاه زیج‌ها نامیدند.