هریو

معنی کلمه هریو در لغت نامه دهخدا

هریو. [ هَِ یْو ] ( اِخ ) هری. هرات. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به هری و هرات و هریوه شود.

معنی کلمه هریو در فرهنگ فارسی

( و. ۱۸۷۲ - ف. ۱۹۵۷ م . ) ادوارد هریو رئیس سابق مجلس شورای ملی فرانسه و عضو آکادمی آن کشور و یکی از معروفترین رجال ادبی و سیاسی روزگار خود بود. وی نه تنها سیاستمدار عالی مقام بلکه مورخی زبردست و خطیبی خوش بیان بشمار میرفت و در تاریخ جهان مطالعات دقیق و عمیق داشت و این مطالعات را با قلمی شیوا به رشته تحریر کشید بهمین سبب به عضویت فرهنگستان فرانسه انتخاب شد .

جملاتی از کاربرد کلمه هریو

وهی یزدات یا وهیزدات یا بردیای دروغین دوم کسی بود که بعد از کشته شدن گئومات یا بنا بر برخی منابع بردیاسیانی که در کاخ کوروش در پاسارگاد بودند، او را به عنوان شاه قانونی شناختند. وهیزدات سپاهی بر ضد اراخوزیه فرستاد، او پیش از آنکه به آن کشور برسد، احتمالاً هریو و زرنگ را تسخیر کرد.
در ۱۹۲۴ و سپس در ۱۹۳۲ حزب سوسیالیست به همراه حزب رادیکال در ائتلافات چپ شرکت کرد اما وقتی دولت غیر سوسیالیستی به رهبری ادوارد هریو و ادوارد دالادیه (از حزب رادیکال) تشکیل شد، از پیوستن به آن خودداری کرد. اختلافات حزب سوسیالیست با حزب رادیکال بر سر سیاست‌های اقتصادی و عدم مشارکت حزب کمونیست که بنا به سیاست وقت اتحاد شوروی در دولت «بورژوایی» شرکت نمی‌کرد از عوامل عدم موفقیت دولت چپ‌ها در این دوره بود.