معنی کلمه هرنج در لغت نامه دهخدا
هرنج. [ هََ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان وسط بخش طالقان شهرستان تهران واقع در 6 هزارگزی شمال طالقان جایی است کوهستانی و سردسیر و دارای 888 تن سکنه. از چشمه سارها و رودخانه محلی مشروب میشود. محصول عمده اش غله ، یونجه و میوه است. شغل اهالی زراعت و کرباس و گلیم بافی ، جاجیم و قالیچه بافی است. آثار قلعه خرابه ای در8 هزارگزی شمال ده روی کوه مشاهده میشود که به قلعه منصور معروف است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
هرنج. [ هََ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان لاهیجان از بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 35 هزارگزی باختر مهاباد و 20 هزارگزی خاور راه خانه به نقده جایی است کوهستانی ، معتدل و دارای 305تن سکنه. از رودخانه آواجیر مشروب میشود و محصول عمده اش غله ، توتون ، حبوبات و کار مردم زراعت ، گله داری و جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).