هردنگ

معنی کلمه هردنگ در لغت نامه دهخدا

هردنگ. [ هََ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند واقع در 51 هزارگزی جنوب خاوری خوسف. جایی است دامنه ، معتدل و دارای 141 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصول عمده اش غله ، بادام ، عناب و کار مردم زراعت ، مالداری و کرباس بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

جملاتی از کاربرد کلمه هردنگ

در رابطه با آثار تاریخی این شهر می‌توان به مسجد جامع خوسف، آرامگاه ابن حسام خوسفی، قلعه خوسف، خانه‌های علوی و مالکی و مدرسه ابن حسام و در خصوص آثار قبل از اسلام به سنگ‌نگاره‌های هردنگ مربوط به دوران ساگارتی اشاره کرد.
هم اکنون در بالای تپه ای مشرف به نقاط مختلف در روستای هردنگ سرای امیار که مربوط به امیر عبدالصمد خزیمه و اجدادشان از جمله امیر حاجی محمد خان عرب خزیمه (وی همچنین بانی مسجد پخت سربیشه می باشد و کتیبه بالای شبستان مسجد مستند بر این ادعاست) والی ناحیه هردنگ، سربیشه و نه بوده وجود داشته که از معماری مخصوص دوران قاجاریه برخوردار است.
محل سکونت بیشتر این طایفه، جنوب خراسان در حوالی شهر بیرجند و روستای هردنگ بوده‌است.