نیاب

نیاب

معنی کلمه نیاب در لغت نامه دهخدا

نیاب. ( اِ ) نیام. غلاف. || آوند. ظرف. ( ناظم الاطباء ).
نیاب. ( ع اِ ) دندانهائی که در میان دندان آسیا و دندان پیشین واقع شده اند. جمع ناب است چنانکه دیار جمع دار است .( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). رجوع به ناب شود.
نیاب. [ ن َ ] ( اِ مرکب ) نی آب. رجوع به نی آب شود.، ( نی آب ) نی آب. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) نی کوتاه و باریکی که در داخل قلیان در میان آب قرار دارد. نَیاب.

معنی کلمه نیاب در فرهنگ فارسی

نی آب ٠
( نی آب ) نی کوتاه و باریکی که در داخل قلیان در میان آب قرار دارد ٠ نیاب ٠

معنی کلمه نیاب در فرهنگستان زبان و ادب

{EAR} [تغذیه] ← نیاز میانگین برآوردی

معنی کلمه نیاب در دانشنامه عمومی

نیاب (بام و صفی آباد). نیاب، روستایی در دهستان صفی آباد بخش مرکزی شهرستان بام و صفی آباد در استان خراسان شمالی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۸۷ نفر ( ۲۱ خانوار ) بوده است.
نیاب (سربیشه). نیاب یک روستا در ایران است که در بخش مرکزی شهرستان سربیشه واقع شده است. نیاب ۷۷ نفر جمعیت دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه نیاب

جنبشی فرمود شاه عاشقان محبوب خوبان با قفایت در نیاب دولت و حشمت درآمد
بهر نفس عدو به دشت قتال نیاب مظهر‌العجاب آمد