نودران

معنی کلمه نودران در لغت نامه دهخدا

نودران. [ ن َ / نُو دَ ] ( اِ ) شاگردانه. فغیاز. برمغاز. دزدران. ( یادداشت مؤلف ). نوداران. نودارانه. نودارانی. نودرانی. رجوع به نوداران و نودرانی شود. || نوکران و شاگردان ( ؟ ). ( ناظم الاطباء ).
نودران. [ ن َ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، در 8500 گزی جنوب غربی فیروزآباد، در جلگه معتدل هوائی واقع است و 277 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه ، محصولش غلات و برنج ، شغل مردمش زراعت و جاجیم بافی و گلیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

معنی کلمه نودران در فرهنگ عمید

شاگردانه و انعامی که به شاگرد خیاط بدهند.

معنی کلمه نودران در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- پولی که بعنوان انعام بشاگردان اصناف دهند.۲- مژدگانی .۳- صله .
دهی است از دهستان حوم. بخش مرکزی شهرستان فیروز آباد در ۸/۵ هزار گزی جنوب غربی فیروز آباد در جلگ. معتدل هوائی واقع است و آبش از قنات و چشمه محصولش غلات و برنج شغل مردمش زراعت و جاجیم بافی و گلیم بافی است ٠

جملاتی از کاربرد کلمه نودران

تل دو لنگه مربوط به دوره ساسانیان است و در شهرستان فیروزآباد، روستای نودران واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۴۱۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.