نماز گزاردن. [ ن َ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) نماز گذاردن. نماز خواندن : به زیارت آمد و نماز گزارد و دعا کرد. ( گلستان ). گفت کجا نماز بگزارم ؟ من نمی خواهم که نماز در سراهای مجوس بگزارم. احوص او را گفت که نماز در خیمه ها می گزار. ( تاریخ قم ص 250 ). گر آن طاق ابرو شود قبله ساز نمازی گزارم به شرح نیاز.ظهوری ( از آنندراج ).
معنی کلمه نماز گزاردن در فرهنگ معین
( ~. گُ دَ ) (مص ل . ) به جای آوردن نماز.
معنی کلمه نماز گزاردن در فرهنگ فارسی
نماز گذاردن ٠ نماز خواندن ٠
جملاتی از کاربرد کلمه نماز گزاردن
امروزه یهودیان سراسر جهان، دیوار غربی (دیوار ندبه) را به عنوان قبله میشناسند و بر همین اساس، جهت (سوی) نماز گزاردن و همچنین راستای محراب (هخال) کنیساها و راستای مقبرههای یهودیان جهان تنظیم شدهاست.