نقد فمینیستی
جملاتی از کاربرد کلمه نقد فمینیستی
گرچه هاراوی نظریه سایبورگ را به عنوان یک نقد فمینیستی به رشته تحریر درآورد ولی خود وی نیز معترف است که پژوهشگران دیگر و رسانههای جمعی مفهوم وی را اخذ و در بافتارهای متفاوتی به کار بردهاند او از این مسئله آگاه است و پذیرای استفادههای مختلف از مفهوم سایبورگ خود است اما میگوید «تعداد بسیار اندکی آنچه من از بخشهای مختلف سایبورگ در نظر دارم را درک میکنند.»
در مقاله بروز شده اش با عنوان" بیانیه سایبروگ: علم، فناوری و مطالعات فمینیستی در اواخر قرن بیستم" که در کتابش با عنوان میمونها، سایبروگها و زنان: بازآفرینی طبیعت(۱۹۹۱) چاپ شد هاروی با اشاره به جوش خوردن ماشینها و ارگانیسم در تشکیل سایبروگها از استعاره سایبروگ برای تبیین اینکه تناقضهای بنیادی نظریه فمینیسم باید به جای رفع شدن ترکیب شوند استفاده میکند. بیانیه سایبورگ هاراوی از لحظه انتشارش حیطههای نظریه نقدی، مطالعات علم، مطالعات فمینیستی را متأثر ساختهاست. بیانیه سایبورگ یک نقد فمینیستی مهم از سرمایهداری نیز محسوب میشود.
یکی دیگر از ثمرههای هنر و نقد فمینیستی اصطلاح «نگاه خیرهٔ مردان» است. ایدهٔ «نگاه خیرهٔ مردان» از طرفی به نظریهٔ روانکاوی نیز مربوط میشود. نظریهٔ روانکاوی خود غالبا از هنر ابزاری میسازد برای ارضای آرزوهای ناخودآگاه. در عمل دیدن و دیده شدن، این مرد است که فعال است و زن منفعل میماند. در ایجاد روابط قدرت، نگاه ابزار بسیار قدرتمندی بهشمار میرود. در سنت حاکم در غرب، گویا آنکه خیره نگاه میکند بر آنکه خیره نگاه میشود اعمال نفوذ و قدرت میکند.
فیلمهای تجاوز و انتقام از منظر نقد فمینیستی نیز مورد توجه واقع شدهاند.
دانشهای واقع شده، سؤال از علم در فمینیسم و ترجیح جزئی نگری"چشمانداز هاراوی برای علم فمینیستی را ترسیم میکند. مقاله به عنوان نقدی بر کتاب ساندرا هاردینگ' با عنوان " سؤال از علم در فمینیسم (۱۹۸۶) و پاسخی به مفهوم "علم جانشین " هاردینگ نگاشته شدهاست. هاراوی مداخله فمینیستی در سنن مردانه شده بیان علمی و مفهوم عینیت را مورد نقد قرار میدهد. مقاله هاراوی انتقادش به نقد فمینیستی سنتی را در استعاره قطبیسازی بیان میکند. در یک قطب کسانی هستند که ادعا میکنند که علوم کردارهایی بیانی هستند و "علم یک متن چالشبرانگیز و حیطه قدرت است". در قطب دیگر کسانی هستند که به نسخه فمینیستی عینیت علاقهمندند، موضعی که هاراوی آن را با عنوان "تجربه گرایی فمینیستی"توصیف میکند.