نزاغ

معنی کلمه نزاغ در لغت نامه دهخدا

نزاغ.[ ن َزْ زا ] ( ع ص ) آنکه تباهی افکند و برآغالاند مردم را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). که بین مردم فساد کند و مردم را بر یکدیگر بشوراند. ( از اقرب الموارد ). منزغ. ( منتهی الارب ). || آنکه غیبت کند مردم را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). که طعنه زند و غیبت کند و به بدی یاد کند مردم را. ( از اقرب الموارد ). منزغة. ( از منتهی الارب ).

جملاتی از کاربرد کلمه نزاغ

در این مراسم بیشتر از ده ارابه در خیابان‌ها به راه می‌افتند و گاهگاهی چرخانده می‌شوند اگر دو ارابه با هم برخورد کنند ممکن است افرادی زخمی شوند یا به نزاغ بینجامد و حتی ممکن است برخورد افراد تلفاتی نیز داشته باشد به همین خاطر به این مراسم «کیشیوادا کنکا ماتسوری» نیز می‌گویند که به معنی نزاع و زد و خورد کیشیوادا است. بعضی معتقدند اگر ارابه مراسم موقع حرکت و چرخاندن به خانهٔ کسی برخورد کند آن خانه ویران خواهد شد. این مراسم نسبت به سایر مراسم ژاپن تند و خشن است.
ای کرده زبون، ناز شجاع تو، مرا افکنده به صد رنج، نزاغ تو، مرا