نرمیش

معنی کلمه نرمیش در لغت نامه دهخدا

نرمیش. [ ن َ ] ( اِ مرکب ) میش نر. غوچ. ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه نرمیش

چنانش سخت در این بوم تازم که از نرمیش همچون موم سازم
تندیش را اثر خاطر تیز نرمیش را صفت طبع زبون
کردش ز عسل جدا به گرمی آخر وز موم به نرمیش جدا خواهد کرد
گرچه بود نرم تر زاطلس چیست عذار لیک کند نرمیش بردل ما خارخار