ندیمی

معنی کلمه ندیمی در لغت نامه دهخدا

ندیمی. [ ن َ ] ( حامص ) مصاحبت. مجالست. همنشینی. ( ناظم الاطباء ). عمل ندیم. رجوع به ندیم شود : و قومی را از اهل علم و حکمت تربیت کنی کی هر روز به نوبت آیند و ندیمی من کنند. ( فارسنامه ابن بلخی ص 100 ). || هم پیالگی. ( ناظم الاطباء ). || خوشمزگی. سخن های شیرین گفتن :
مست گشت و شاد و خندان همچو باغ
در ندیمی و مضاحک رفت و لاغ.مولوی.

معنی کلمه ندیمی در فرهنگ فارسی

شغل وعمل ندیم : وندیمی خاص خودبوی داد وخزینه داری بوی داد. ( سمک عیار۳۴:۱ )

جملاتی از کاربرد کلمه ندیمی

حمید ندیمی گرافیست، معمار، مترجم و مدرس دانشگاه اهل ایران است. او دانشیار دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی است. برجسته‌ترین کار او طراحی نشان رسمی جمهوری اسلامی ایران و پرچم کنونی ایران است. او دارای مدرک دکترای معماری است.
ای طور شبستان ترا تازه ندیمی نه پرده چرخ از حرمت کهنه گلیمی
فریاد کز ندیمی ِ نامحرمان ِ عشق هر لحظه می‌رسد به نزاری ندامتی
حمید ندیمی به جز طراحی نشان رسمی و پرچم جمهوری اسلامی ایران، نمادهای خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، نماد پیشین سازمان سنجش آموزش کشور، دانشگاه زنجان، مرکز توسعه صادرات، انجمن اولیا و مربیان و مؤسسه عالی پژوهش در برنامه‌ریزی و توسعه را هم طراحی کرده‌است.[نیازمند منبع]
نکیسا نام مردی بود چنگی ندیمی خاص امیری سخت سنگی
ابوذر ندیمی دانش‌آموخته دانشگاه تهران می‌باشد و دارای کارشناسی ارشد در زمینه علوم اقتصاد است.
ساقیِ شِکَّردهان و مُطربِ شیرین‌سخن همنشینی نیک‌کردار و ندیمی نیک‌نام
یا ندیمی یا خلیلی بالاله خلنی والعشق ما اطلب سواه
در وزیری نکنی جز همه حری تلقین در ندیمی نکنی جز همه رادی تعلیم
کم از هشتاد زن پیشش نبایند؛ که کمتر زین ندیمی را نشایند.
زمانی در ندیمی داد دادی سر درج لطافت بر گشادی
برپا خیز یکی از سرودهای انقلابی معروف دورهٔ انقلاب ۱۳۵۷ است که در قبل از انقلاب توسط کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی-اتحادیه ملی اجرا شد و سال ۱۳۵۷ دوباره اجرا شد و به محبوبیت زیادی دست یافت. آهنگ این سرود از سرود شیلیایی معروف «خلق متحد» اقتباس شده و شعر آن از علی ندیمی است. این سرود مدتی از رادیو و تلویزیون ایران پخش می‌شد، ولی پس از چندی، به دلیل حال‌وهوای کمونیستیِ آن، دیگر از رادیو و تلویزیون ایران پخش نشد.
سلطان نشان عقل ندیمی ز مجلسم قاضی القضاة چرخ گواهی ز محضرم
مست گشت و شاد و خندان شد چو باغ در ندیمی و مضاحک رفت و لاغ