نخور

معنی کلمه نخور در لغت نامه دهخدا

نخور. [ ن َ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) نخورنده. || ممسک. که مال خود از گلویش پائین نمیرود.
نخور. [ ن َ ] ( ع ص ) ناقه که تا انگشت در بینی او نکنند شیر ندهد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). آن [ از شتران ] که شیر نگذارد تا انگشت در بینی او نکنند. ( مهذب الاسماء ).

معنی کلمه نخور در فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) کسی که ازمال وپول خودبهره برنگیردخسیس لئیم .۲ - (اسم ) عدم اصابت یانخورندارد.ممکن نیست که بهدف اصابت نکند ( گلوله ): گلوله های تفنگ برتونخورندارد.
نافه که تا انگشت در بینی او نکنند شیر ندهد .

جملاتی از کاربرد کلمه نخور

از فیلم‌ها یا مجموعه‌های تلویزیونی که وی در آن‌ها نقش داشته‌است می‌توان به آقای رابرتس، لوک خوش‌دست، سیاره میمون‌ها، فتح سیاره میمون‌ها، جوسی ولز یاغی، صخره، تامکتس، چرخش سوم، بی‌حرکت ایستادن، میرا برکینریج، هشت روز در هفته و لطفاً مادرم را نخور اشاره نمود.
شادی و غم سعی در برگشتن به مرکز فرماندهی، یعنی ذهن رایلی دارند و در این مسیر به کارگرهای ذهن می‌رسند! کار این کارگرها دور ریختن خاطرات قدیمی و به درد نخور رایلی (به قول خودشان خاطراتی که رایلی به آن‌ها فکر نمی‌کند) است.
لاف مستی میزنی و خود نخور دستی شراب عشق گوید: دوغ خورده، دوغ خواره مست نیست
غم فردا نخور دیگر تو خوش باش منت میگویم آن دیگر تو دانی
در اورنج کانتی، کالیفرنیا، شان برومدر دانش آموز دبیرستانی است که روزی با خواندن یک کتاب متاثرکننده، به استعداد نویسندگی خود پی می‌برد. او سپس می‌کوشد از دانشگاه معتبر استنفورد پذیرش تحصیلی بگیرد تا با نویسنده کتاب، مارکوس اسکینر تحصیل کند و از خانه به درد نخور خود دور شود. اما هنگامی که درخواست او رد می‌شود، شان سعی می‌کند به هر وسیله ممکن، با کمک دوست دخترش اشلی و برادر بی مخش وارد استنفورد شود.
این پای‌افزار در انواع: جلو بسته، جلوباز، لا انگشتی، خزدار و معمولأ گرآن قیمت یا جنس بدرد نخور موجود است. دمپایی‌های پارچه ای بیشتر برای استفاده در حمام یا در توالت کاربر دارند.