معنی کلمه نجب در لغت نامه دهخدا
نجب. [ ن ُ ج ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ نجیب ، بمعنی شتر گزیده. ( از آنندراج ). رجوع به نجیب شود.
نجب. [ ن َ ج َ ] ( ع اِ ) پوست درخت ، هرچه باشد، اسم است آن را، یا پوست بیخ آن ، یا پوست درخت درشت ، یا به خصوص پوست سلیخه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پوست هر چیزی را گویند عموماً از نباتات ، و پوست سلیخة را گویند خصوصاً. ( برهان قاطع ). پوست درخت. ( مهذب الاسما ). واحد آن نجبة است. ( از معجم متن اللغة ). ج ، انجاب.