نثم

معنی کلمه نثم در لغت نامه دهخدا

نثم. [ ن َ ] ( ع مص ) زشت گفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). زشت و قبیح به زبان آوردن. تکلم به قبیح. ( از اقرب الموارد ).
نثم. [ ن َ ] ( اِ ) در تداول اخیر، کلامی را گویند که نه به نظم شباهت داشته باشد و نه به نثر، و متتبعان اشعار عروضی آثار گویندگان «شعر سفید» را نثم نامند.

جملاتی از کاربرد کلمه نثم

در دههٔ ۱۳۷۰ شاهد بازخوانی آثار شاعران دهه‌های پیشین از جمله تندرکیا و هوشنگ ایرانی بودیم. تأثیر اشعار تندرکیا بر شعر رضا براهنی از مجموعه شعر «خطاب به پروانه‌ها» به بعد قابل توجه است و شعر علی باباچاهی در وضعیت دیگر ادامه همان وضعیتی است که در بیانیه های جنبش خروس جنگی بود ،اگر چه گسترش کشف مجدد نثم و تندرکیا را در دهه نود نیز در آثار فرامتن نویسان کلمه گرا می توان ردیابی کرد.