نتوانستن

معنی کلمه نتوانستن در لغت نامه دهخدا

نتوانستن. [ ن َ ت َن ِ ت َ / ن َت ْ ن ِ ت َ ] ( مص منفی ) ناتوانستن. عدم قدرت و توانائی. مقابل توانستن. رجوع به توانستن شود.

معنی کلمه نتوانستن در فرهنگ فارسی

ناتوانستن عدم قدرت و دانایی مقابل توانستن .

جملاتی از کاربرد کلمه نتوانستن

در ماه عقرب (آبان) ۱۳۹۴ شکریه تبسم دختر ۹ ساله هزاره توسط گروه تروریستی داعش سر بریده شد که باعث تظاهرات گسترده در شهر کابل و سایر شهرهای افغانستان گردید. یکی از بزرگ‌ترین و تاریخی‌ترین تظاهرات در بیستم عقرب ۱۳۹۴ در شهر کابل صورت گرفت اوا ر امنیت جان شهروندان، و به‌خصوص آزاد نتوانستن شکریه تبسم دختر ۹ ساله و همراهانش از چنگال گروه تروریستی به شدت انتقاد کرد. این فیلم دو سال بعد در شبکه‌های اجتماعی بارها و بارها منتشر شد.[نیازمند منبع].
بدتر از خواستن این لطمه نتوانستن هی بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه
به لچمن گفت و برخایید ا نگشت که نتوانستن از تیغ جفا کشت
یورو ۲۰۰۰ آخرین حضور الن شیرر در تیم ملی بود که با اینکه بعد از سالها آلمان را با گل شیرر شکست دادن ولی از دور مقدماتی نتوانستن صعود کنند و پایان حضور شیرر در تیم ملی با شکست همراه بود