نتوان. [ ن َ ت َ ] ( ص مرکب ) ناتوان. مقابل توانا. رجوع به ناتوان شود. || ( فعل مضارع ) بمعنی نتوان کرد. ( آنندراج ) : برآراست سالار مصری سپاه سپاهی که نتوان بسویش نگاه.هاتفی ( از آنندراج ).|| ممکن نیست : نتوان دانست که کدام وقت در حرکت آیند. ( کلیله و دمنه ).
معنی کلمه نتوان در فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) ناتوان بی زورمقابل توانا۲ - نتوان کرد: بر آراست سالارمصری سپاه سپاهی که نتوان بسویش نگاه . ( هاتفی آنند.لغ. ) توضیح استعمال اخیرفصیح نیست فعل معین درینجالازم است .
جملاتی از کاربرد کلمه نتوان
حد نیکویی روی اینست و نتوان نیز ساخت آن نکو رو گر بخواهد زین نکوتر آینه
نظریه گره به مطالعه گرههای ریاضیاتی میپردازد. در حالی که گرهها از زندگی روزمره، مثل گره بند کفش یا تناب الهام گرفته شدهاست، گره ریاضیدانان دارای این تفاوت است که باید دو انتهای آزاد تناب هم به هم وصل شوند چنانکه نتوان گره را باز کرد.
و طایفه دیگر میگویند که از حضرت ائمه معصومین (ع) در جمع بین الاخبار اخبار دیگر وارد شدهاست، پس باید که میان این اخبار نیز جمع کنیم پس عمل به تخییر در صورتیست که از هیچ وجه جمع نتوان کرد، (اخباریان و برخی دیگر از اهل حدیث)
۳. هنگامی که هر دو علامت مذکر و مؤنث مساوی باشند و نتوان مشخص کرد که فرد بیشتر مذکر است یا مؤنث، به چنین شخصی خنثی مشکل میگویند. در مورد چنین شخصی قوانین مختلفی وجود دارد، چند مثال: پوشیدن ابریشم و جواهرات برای خنثی مشکل جایز نیست. هر دوی اینها برای زنان جایز است، اما چون احوال این شخص مشخص نیست، لذا احتیاط ایجاب میکند که چنین شخصی از ابریشم و زیورآلات استفاده نکند، زیرا ممکن است بیشتر مذکر باشد. چنین فردی به دلیل احتمال زن بودن نمیتواند بدون محرم سفر کند. وقتی این شخص بمیرد، غسل نمیشود، زیرا این سؤال پیش میآید که چه کسی غسل میکند، مرد یا زن. قانون این است که به این شخص تیمم میشود. اگر غیر محرم تیمم کند، باید پارچه ای روی دست بپوشد. محرم مجبور نیست پارچه روی دست بپوشد.
گر به دنبال دل آن زلف رود هیچ مگوی که به چوگان نتوان گفت مرو در پی گوی
زندگی نتوان به کوشش یافت، ورنه عمرها غوطه زد در بحر ظلمت چون سکندر شمع من
همنام رسول الله کز امت همنامش بی منت او یکتن کردن نتوان تعیین
دسترسی به بولران، تنها برای گروهی از کارکنان ویژه فایو آیز، آژانس امنیت ملی آمریکا، ستاد ارتباطات دولت بریتانیا، تشکیلات امنیت ارتباطات کانادا، اداره سیگنالهای استرالیا، و اداره امنیت ارتباطات دولت نیوزیلند ممکن است. ممکن است اطلاعاتی که نتوان با فناوری امروزی، رمزگشایی کرد برای مدت نامحدودی نگهداری شوند. همزمان که سازمانهای اطلاعاتی برای رمزگشایی آنها تلاش میکنند.
و از سهل بن عبداللّه روایت آرند که: هر پانزده روز یک بار طعام خوردی و چون ماه رمضان بودی تا عید هیچ نخوردی و هر شب چهارصد رکعت نماز کردی پس این از امکان طاقت آدمیت بیرون است و جز به مشرب الهی نتوان کرد و آن تأییدی باشد که عین آن غذای وی گردد یکی را غذا طعام دنیا بود و یکی را تأیید مولی.
هر کرا با تو نه پیوندی و پیمانی هست نتوان گفت که در قالب او جانی هست
اگر کسی گوید ذکر او در صف رجال چرا کردهای گویم که خواجه انبیا علیهم السلام میفرماید: ان الله لاینظر الی صورکم الحدیث. کار به صورت نیست به نیت است. کما قال علیه السلام یحشر الناس علی نیاتهم … چون زن در راه خدای مرد بود او را زن نتوان گفت. چنانکه عباسه طوسی گفت :چون فردا در عرصات قیامت آواز دهند که یا رجال! نخست کسی که پای در صف رجال نهد، مریم بود علیها السلام.
تضعیف اجتماعی، مخالف کلمه حمایت اجتماعی است. برای مثال، در زمینه کاری به نسبت دادن نقض قوانین به صورت عمدی و با هدف از بین بردن شهرت و اعتبار دیگران و توانایی آنها به انجام دادن کار توسط آنها یا توانایی آنها برای ایجاد و حفظ ارتباطهای مثبت. تضعیف اجتماعی در روابط به قصد خدشه دار نمودن نامحسوس اعتبار افراد به کار میرود. غالباً در تضعیف اجتماعی نقاب خیرخواهی یا دلگیری از فرد زده میشود تا عمل ظاهر موجهی به خود گرفته و نتوان به آن انگ تهمت یا غیبت زد. حسادت یا رقابت ناسالم از انگیزههای اقدام به تضعیف اجتماعی افراد است.
کارم از زلف تو درهم شد و مشکل اینست که گشادن نتوان پیش کسی مشکل خویش
او نه یک شمایل خشک و شق و رق تاریخی است و نه یک ستاره معاصر که نتوان در نقش آدم یک قرن پیش تصورش کرد.
به طرز مرموزی لشکر از رود عبور کرد و اسفندیار از بالای تپهای به دژ رویین نگریست که هیچ آب و گلی در ساخت آن بکار نرفته بود آنچه بود فقط تخته سنگ بود. اسفندیار به اردوگاه بازگشت و گفت این دژ را نتوان گرفت همه رنج و پیکار ما بیهوده شد. به بیابان نگریست دو چوپان ترک با چهار سگ مشاهده کرد نزد ایشان براند از ترکان راجع به دژ و فرمانروای آن پرسید و ترکان آنچه میدانستند گفتند و گفتند این دژ فقط دو دروازه دارد یکی سوی ایران و دیگر سوی چین. بدین طریق سفر هفتخان اسفندیار به پایان رسیده تنها راه باقیمانده تصرف روییندژ و آزادی خواهرانش است که با موفقیت انجام میپذیرد آنگاه خبر فتح و پیروزی برای گشتاسپ که در پارس بود ارسال میگردد.
ز هر یکی که ازین قلعه ها سخن گوئی بشرح آن نتوان کرد پنج شش دفتر
ریاضی دانش نظم می باشد یعنی ریاضی نظمی را که در وضعیت های پیچیده جهان هستی نهان است را می یابد و توصیف می نماید. این علم ابزارهایی بر اساس اصول دارد که ما را در توصیف این نظم توانمند می کند در تعریفی دیگر میتوان گفت ریاضیات علم مدل دهی به سایر علوم است. یعنی در بقیه علوم، زبان مشترک نظریات علمی، در واقع علم ریاضی می باشد. اگر نتوان علمی را با زبان ریاضی مطرح کرد و توضیح داد آن علم، علم نیست.
یک تعمیم متداول درخت مبنا، از گرههای دورنگی استفاده میکند. سیاه و سفید. برای بررسی اینکه آیا یک رشته در درخت هست یا نه، جستجو از بالا آغاز میشود و یالهای رشته ورودی را تا زمانی که دیگر نتوان جلوتر رفت، دنبال میکند. اگر جستجوی رشته تمام شده باشد و گره نهایی سیاه بوده باشد، جستجو ناموفق بودهاست و اگر سفید بود، جستجو موفق. این روش ما را قادر میسازد که با استفاده از گرههای سفید، طیف وسیعی از رشتهها با حروف ابتدایی مشترک را به یک درخت اضافه کنیم. سپس گروه کوچکی از استثنائات را با استفاده از درج آنها با گره سیاه، با یک روش کارآمد از لحاظ فضا، حذف کنیم.
آوازه شرعش همه آفاق گرفتست آخر نتوان داشتن این کار به بازی
عاقلان از کوی او دیوانه می گردند باز زان که از میخانه عاقل باز نتوان آمدن