معنی کلمه ناگزیر شدن در لغت نامه دهخدا
کنون آفرین تو شد ناگزیر
به ما هرکه هستیم برنا و پیر.فردوسی.چنین گفت با طوس گودرز پیر
که ما را کنون جنگ شد ناگزیر.فردوسی.- ناگزیر شدن از چیزی ؛ ناچار شدن از آن. لابد بودن از آن.
- ناگزیر شدن به چیزی یا کسی ؛ محتاج شدن بآن. نیازمند آن شدن.