معنی کلمه ناکام شدن در لغت نامه دهخدا
چو ایران و نیران به ما رام شد
همه کام بهرام ناکام شد.فردوسی. || ناکامروا شدن. کامیاب نشدن. بی نصیب ماندن. محروم افتادن :
کس همچو من از زمانه ناکام نشد
ناکام کسی چو من ز ایام نشد.رفیق اصفهانی.|| قبول ناشدن. ردکرده شدن. ( ناظم الاطباء ). و نیز رجوع به ناکام شود.