معنی کلمه ناورد کردن در لغت نامه دهخدا ناورد کردن. [ وَ ک َ دَ ]( مص مرکب ) گشتن. گردش کردن. جولان دادن : گفتا مکن ای سلیم دل مردپیرامن این حدیث ناورد.نظامی.
جملاتی از کاربرد کلمه ناورد کردن به ناورد کردن برافراشت دم به شمشیر دندان و کوپال سم که اینک تکینتاش جوینده تاج به ناورد کردن بر آن خنگ عاج