معنی کلمه نان جویی در لغت نامه دهخدا نانجویی. ( حامص مرکب ) طلب رزق و معاش. طلب روزی. روزی طلبی. || گدائی. دریوزه گری. نانخواهی. || دنیاطلبی. عمل نانجوی. رجوع به نانجوی شود.
جملاتی از کاربرد کلمه نان جویی خوری خاکستر اولی زان بود کز سفله نان جویی اگر خود قرص مه باشد ته خاکستری نانش