نامنتظم

معنی کلمه نامنتظم در لغت نامه دهخدا

نامنتظم. [ م ُ ت َ ظَ ] ( ص مرکب ) پراکنده. بی انتظام. مقابل منتظم.

معنی کلمه نامنتظم در فرهنگ فارسی

پراکنده . بی انتظائ

جملاتی از کاربرد کلمه نامنتظم

ابعاد کلی قلعه دختر درونه ۷۵ در ۴۰ متر می‌باشد، شکل کلی قلعه شش ضلعی نامنتظمی است که ضلع جنوبی آن بسیار بزرگتر از سایر اضلاع می‌باشد. این قلعه در ۵ سطح مختلف ساخته شده‌است، سطح اول شامل یک فضای مستطیل شکل در پشت دیوار شمالی قلعه و در داخل قلعه می‌باشد که به صورت زیرزمین و چند متر پایین‌تر از برچ‌ها و دیوارهای قلعه می‌باشد. ۶ برج در ۶ گوشه این شش ضلعی نامنتظم وجود دارد، قطر بیرونی برج‌ها حدود ۷ متر می‌باشد فقط یک برج که در جانب غربی قلعه قرار گرفته‌است از بقیه برج‌ها کوچمتر است و قطر آن ۵ متر می‌باشد. ارتفاع حصار قلعه در بلندترین قسمت به ۱۰ متر می‌رسد.
نمی شد کار من هرگز چنین نامنتظم صائب اگر در نظم عالم اندکی در کار می بودم