معنی کلمه نامصور در لغت نامه دهخدا نامصور. [ م ُ ص َوْ وَ ] ( ص مرکب ) تصویرناشده. شکل و صورت نایافته : اندر مشیمه عدم از نطفه وجودهر دو مصورند ولی نامصورند.ناصرخسرو.