نامداری. ( حامص مرکب ) آوازه. شهرت.( ناظم الاطباء ). صیت. نام آوری. نامبرداری. ناموری. نامدار بودن. صاحب جاهی. والامقامی. سروری : در این بند و زندان به کار و به دانش بیلفغد باید همی نامداری.ناصرخسرو.بی نام بسی گشت از او و بی نان اندر طلب نان و نامداری.ناصرخسرو.کمال نامداری بین و عزت که نامش را بدین حد است حرمت.وحشی. || پهلوانی. دلیری : بدان نامداری که هیتال بود جهانی پر از تیغ وکوپال بود.فردوسی.|| اهمیت. مهمی. باارزشی. ارجمندی : و محال بودی ولایتی بدان نامداری به دست آمده آسان فروگذاشت. ( تاریخ بیهقی ). اگر شایسته شغلی بدان نامداری نبودی ، نفرمودی. ( تاریخ بیهقی ). رجوع به نامدار شود.
جملاتی از کاربرد کلمه نامداری
به دل گفت زین سان نبیند کسی چو این نامداری به گیتی بسی
ندارد نامداری حاصلی غیر از سیه رویی غنیمت می شمارد خاتم ما بی نگینی را
این تیم در سال ۱۳۸۴ توانست پس از سالها فوتبال خوزستان را به یکی از بزرگترین افتخارات خود نایل آورد. این تیم با هدایت مربی کروات خود، ملادن فرانچیچ، و با حضور بازیکنان نامداری چون ایمان مبعلی، جلال کاملی مفرد، ناجی بداوی، محمد علوی، پژمان منتظری، ابراهیم میرزاپور و… توانست قهرمان لیگ برتر باشگاههای ایران شود.
در جهان افسانه یی شد سیف فرغانی بعشق عاشقان هستند لیک از نامداری چاره نیست
نوشتند نامه بهر کشوری بهر نامداری و هر مهتری
گچ دره نامداری یک اندیس غیرفلزی است که در حوالی شهر کوه دنا استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، گچ است. و دیرینگی آن به دوران میوسن میرسد.
چو آمد به نزدیک ایران سپاه یکی نامداری بشد نزد شاه
به لشکر چون او نامداری نبود به هر کار چون او سواری نبود
چنان نامداری بر شهریار بهست از سپاهی که ناید کار
او آهنگسازی را از آرتور نیکیش و فروچو بوزونی آموخت و به فعالیت در زمینه سینما روی آورد و با کارگردانان نامداری چون فریتس لانگ، گئورگ ویلهلم پابست، فریدریش ویلهلم مورنائو، ارنست لوبیچ، لنی ریفنشتال، لوپو پیک، فریتس وندهاوزن و لوئیس ترنکر همکاری داشت.
در سالهای میانی دهه ۱۳۴۰ شمسی، اساتید نامداری همچون «حسن هاشمیان» و «ابراهیم سمیعی» به تشویق «عبداله علیخانی» بر آن شدند تا با تأسیس گروه پزشکان «جم» بیمارستانی با فناوری به روز و پیشرفته را برای ارائه خدمات درمانی برتر تأسیس کنند.
پسر داد او نامداری به شام که خوانند کنعان مر او را به نام
در ۱۳ مهر ۱۳۹۰،پروین هدایتی، معاون سرمایههای اجتماعی امور زنان مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری به برنامه جمع ما دعوت شد. در اواسط برنامه در حالی که آزاده نامداری با پروین هدایتی گفتگو میکرد پایه صندلی پروین هدایتی شکست و وی زمینخورد. پس از این اتفاق آزاده نامداری چندین بار از کارگردان برنامه خواست تا تصویر را قطع کرده و یک میان برنامه پخش کند اما سهل انگاری عوامل فنی و تولید شبکه دو باعث شد حدود ۴۰ ثانیه تصویر زمینخوردن پروین هدایتی و برخاستن وی روی آنتن شبکه دو رود. اما هدایتی با برخوردی مناسب و عادی این حادثه را بسیار اتفاقی جلوه داد.
او با کارگردانان نامداری همچون «میکلآنجلو آنتونیونی»، «روبرتو روسلینی» و «لوئیجی زامپا» همکاری داشت و در سال ۱۹۵۳ برندهٔ جایزه روبان نقرهای گردید.
ز تو بگذرد زین سپاه بزرگ نبینم همی نامداری سترگ
همچنین این شهر عالمان و مفسران نامداری همچون ابوسعید خرقی (در قرن چهارم) و ابوبکر خرقی (قرن پنجم) را در دامان خویش پرورانیدهاست.
حضور مهاجمان نامداری چون رونالدو، روماریو، ببتو، ادموندو و رونالدینیو در دوران بازیگری البر موجب شد، او شانس زیادی برای پوشیدن پیراهن تیم ملی کشورش نداشته باشد. تنها ۱۵ بازی ملی و ۷ گل ملی در کارنامه البر ثبت شدهاست.
نوشتند نامه به هر کشوری به هر نامداری و هر مهتری
بخشی از این رویکرد را باید در ناآشنایی این گروه از مداحان با ساختار و ریشههای مداحی در گذشته جستوجو کرد. مداحان قدیمی با موسیقی ردیفی ایران آشنایی کامل داشتند و از دیگر سو به مداحی به عنوان یک شغل نگاه نمیکردند. در باب پیوند مداحی اصیل با موسیقی، میتوان به خوانندگان نامداری همچون ابوالحسن اقبالآذر و جلالالدین تاج اشاره کرد که به موازات پیشهٔ خوانندگیشان، فعالیتهایی در مداحی داشتهاند و حتی پدران اکبر گلپایگانی و محمدرضا شجریان که مداحان و خوانندگان مذهبی چیره دستی بودهاند.
شاه اسماعیل در اواخر سال ۸۹۰، نجم ثانی را به فرماندهی سپاه برای کمک به بابر برگزید و سرداران نامداری مانند زین العابدین صفوی، پیری بیگ قاجار و بادنجان سلطان روملو را همراه او کرد. در اواخر اسفند ۸۹۰ نجم ثانی از قم به سوی خراسان رهسپار شد.