نامبارکی

معنی کلمه نامبارکی در لغت نامه دهخدا

نامبارکی. [ م ُ رَ ] ( حامص مرکب ) شآمت. نحوست. نافرخندگی. نامبارک بودن. مبارک نبودن. نحسی. شومی.

معنی کلمه نامبارکی در فرهنگ فارسی

شومی نحوست .

جملاتی از کاربرد کلمه نامبارکی

بر اساس گزارش تورات، مادر بنیامین به نام راحیل، او را هنگام بازگشت از «فَدّان اِرام» به کنعان و در بیت لحم به دنیا آورد. او که پس از تولد بنیامین از دنیا رفت، پیش از مرگ، نام او را «بِنْ أوْنی» به معنای «پسرِ درد و رنج من» نامید؛ اما یعقوب آن را که مفهوم نامبارکی داشت، به بنیامین تغییر داد. بر اساس نوشته‌های ربانی بنیامین وقتی به دنیا آمد که راحیل به مدت زیادی روزه گرفته بود تا خداوند به او فرزندی دهد و یعقوب بیش از ۱۰۰ سال سن داشت. از این رو در بیشتر قسمتهای تورات بنیامین به صورت فرزندی خردسال است ولیکن به‌طور ناگهانی در مورد فرزندان او صحبت می‌شود و چگونگی بزرگ شدن او مورد اشاره قرار نمی‌گیرد.
تیامات و مردوک برای نبرد نزدیک شدند.خداوند تور خویش را گسترانید، او را محاصره نمود.باد نامبارکی را بر او رها کرد.تیامات دهان گشود تا ببلعدش،او باد نامبارک را درون [تیامات] انداختتا لب‌هایش را نتواند ببندد.او تیری رها کرد، شکم او را شکافت.او را مطیع ساخت و جانش را خاموش کرد،لاشه‌اش را افکند و بر او ایستاد.