ناشناختن

معنی کلمه ناشناختن در لغت نامه دهخدا

ناشناختن. [ ش ِ ت َ ] ( مص منفی ) نشناختن. استنکار. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ). انکار. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن ). نکر. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). تناکر.( منتهی الارب ). مقابل شناختن. رجوع به شناختن شود.

معنی کلمه ناشناختن در فرهنگ فارسی

نشناختن استنکار .

جملاتی از کاربرد کلمه ناشناختن

وقتِ دل دادن و نواختن است که نه هنگام ناشناختن است