ناخنک زدن

معنی کلمه ناخنک زدن در لغت نامه دهخدا

ناخنک زدن. [ خ ُ ن َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) چیزی را به هر دو ناخن گرفتن و زور کردن. ( فرهنگ نظام ). به هر دو ناخن چیزی را به زور گرفتن. ( آنندراج ). || مقداری قلیل از چیزی را بی حقی خوردن یا برداشتن. ( یادداشت مؤلف ). الواط و اجلاف چون از سر دکان بقال و غیره گذر کنند یک چیزی از دکان بدو انگشت بردارند و دردهن گذارند و سر خود گیرند و این عمل را ناخنک زدن و آن جماعت را ناخنکی گویند. ( آنندراج ) :
به تنگ شکرت از بس که ناخنک زده است
نمانده است در انگشت نیشکر ناخن.محمدقلی سلیم ( از آنندراج ).خم ز پشت خمیده دزدیدی
غم ز دل ، نم ز دیده دزدیدی.
ناخنک بر سفال و سنگ زدی...سنائی ( سیرالعباد ).- امثال :
با دکانی که معامله نداری ناخنک مزن .
دکان مال تو اما ناخنک مزن .

معنی کلمه ناخنک زدن در فرهنگ معین

( ~ . زَ دَ )(مص م . ) (عا. ) ۱ - اندکی از چیزی را برداشتن . ۲ - برداشتن خوراکی های دکان (بقالی ، عطاری و غیره ) و خوردن آن ها بدون پرداخت وجه .

معنی کلمه ناخنک زدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - چیزی را بدو ناخن گرفتن . ۲ - چیزی را خرده خرده برداشتن ( وخوردن ) . ۳ - برداشتن خوراکیهای دکان ( بقالی عطاری و غیره ) وخوردن آنهابدون پرداخت وجه .

معنی کلمه ناخنک زدن در ویکی واژه

(عا.)
اندکی از چیزی را برداشتن.
برداشتن خوراکی‌های دکان (بقالی، عطاری و غیره)
و خوردن آن‌ها بدون پرداخت وجه.

جملاتی از کاربرد کلمه ناخنک زدن

سال‌ها قبل از اینکه بیماری سفیدک داخلی در اروپا زنگ خطر را برای کشاورزان به صدا درآورد، کشاورزان در تاکستان‌های فرانسه برای جلوگیری از آسیب دیدن انگورها توسط رهگذران در مسیرهای اصلی و فرعی اطراف تاکستان‌ها، چند هفته قبل از رسیدن انگورها مخلوطی از هیدروکسید کلسیم و سولفات مس به روی آن‌ها می‌پاشیدند که رهگذران دیگر تمایلی به ناخنک زدن به محصولات تلخ و گس پیدا نکنند.