ناث

معنی کلمه ناث در لغت نامه دهخدا

ناث. [ ناث ث ] ( ع ص ) غیبت کننده. ( ناظم الاطباء ). ج ، نثاث. رجوع به ناثی شود.
نأث. [ ن َءْث ْ ] ( ع مص ) دور شدن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ). دور شدن از چیزی. ( از المنجد ). || کوشیدن. ( از منتهی الارب ). سعی. ( از اقرب الموارد ).کوشش کردن. ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) بطی ٔ. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ): سعی نأثاً و منأثاً؛ ای سیراً بطیئاً. ( اقرب الموارد ) مِنْاءَث. ( المنجد ).

جملاتی از کاربرد کلمه ناث

گری ورم به همراه ارتش آنسالید به جزایر ناث می‌روند. تیریون شورای پادشاهی – برین، داوس، بران و سم – را جمع می‌کند تا با همفکری، کینگز لندینگ را از نو بسازند. سانسا ملکه شمال می‌شود. آریا با کشتی به دریای ناشناخته غرب وستروس سفر می‌کند. در قلعه سیاه، جان به تورموند و گوست ملحق می‌شود و همراه وحشی‌ها به شمال دیوار می‌رود.
توکسین وبا در سال ۱۹۵۹ میلادی و توسط ریزاندامگان دانی هندی به نام سامبا ناث دِ کشف شد. توکسینها را می توان در واقع یکی از دسته های اصلی سموم سرشناس دانست که باعث بیماری ها و مسمومیت های بسیار شدید و حاد و مزمن می شوند. از جمله انواعی از توکسینها در سموم مارها هستند.